مجاز زی

درباره زندگی در فضای مجازی

مجاز زی

درباره زندگی در فضای مجازی

مطالب عمومی که در شبکه های اجتماعی منتشر می شود معمولا از یک جذابیت خاصی برخوردار است . این جذابیت می تواند ناشی از چند ارزش خبری مانند ارتباط خبر با جامعه زیادی از مخاطبان، شهرت موضوع یا فرد ، درگیری و برخورد، مجاورت و نزدیکی اتفاق ، بداعت و عجیب و شگفت انگیز بودن ،  جدید بودن و تازگی خبر و نیز گستردگی رویداد باشد .  هر روز در ایران و سایر نقاط دنیا اینقدر اتفاقات عجیب و جدید رخ می دهد که اگر تلگرام خود را باز کنید با سیلی از پیام های ناخوانده مواجه می شوید . حتی ممکن است خبر غیرواقعی باشد اما از عناصر جذابیت استفاده کرده باشد و البته هیچ کس هم نمی تواند بر این شبکه اجتماعی نظارت کند چون در خارج از کشور مدیریت می شود .  
همین موضوع باعث بالا رفتن سطح انگیختگی مخاطبان شده است . افرادی که هر روز منتظر یک هیجان و برانگیخته شدن هستند و البته به راحتی با هر چیزی هم برانگیخته نمی شوند ! این یعنی ما هم اکنون با حداقل 20 میلیون نفر ایرانی مواجه هستیم که هر روز منتظر یک خبر عجیبِ جدیدِ متاثر کننده ی مجاورِ هولناکِ شورانگیز هستند . این خبر ویژگی هایی هم دارد، اینکه باید سطحی و کوتاه باشد و متنوع و ادامه دار ، چون مخاطب وقت خواندن ندارد و باید سریع به سراغ خبر بعدی و انگیختگی بعدی برود . البته این موضوع به تغییری در ساختار عصبی مغز ارتباط دارد که یک نوع اعتیاد به این انگیختگی را ایجاد می کند .  
طی 4 سال اخیر ذهن مردم در شبکه های اجتماعی درگیر انواع مختلف این هیجانات شده است . از فوت مرتضی پاشایی و حواشی آن گرفته تا ماجرای اسیدپاشی ، فیتیله ها ، مقبره کوروش ، فوت هاشمی و اخیرا نیز حادثه پلاسکو ، البته برخی از این اتفاقات نیز در سطوح مختلف به حضور فیزیکی مردم منجر شده و از فضای مجازی به فضای حقیقی سر ریز شده است . نمونه بارز این سر ریز ها چالش هایی است که معمولا در فضای مجازی ایجاد می شود که همگی تمرینی برای انتقال یک انگیختگی مجازی به دنیای حقیقی و بالعکس است و این موضوع هم فقط مربوط به ایران نیست چالش هایی مثل چارلی ، هارلم شیک ، سطل آب یخ ، مانکن ، همون دو تا (که از ایران شروع شد) نمونه هایی از این دست است.
همانطور که در مطالب قبلی نیز اشاره کرده بودم در این 4 سال فعالیت شبکه های اجتماعی کسی انتظار انجام یک فعالیت سیاسی و ضد امنیتی از سوی مردم را ندارد چرا که بعد از خاموش شدن آتش فتنه 88 مردم اصلا به دنبال یک هیجان سیاسی نیستند و بیشتر به دنبال هیجانات فرهنگی اجتماعی اند. 
انگار مردم منتظر اند یک واقعه ای رخ دهد و سریع به آن واکنش نشان دهند. جامعه سلبریتی ها ( مانند بازیگران و ورزشکاران) با ارسال یک پست در صفحه شخصی ، جامعه مرجع ( مانند مسئولان و سخنرانان) با یک موضع گیری ، جامعه هنری (مانند خوانندگان ، شاعران و نویسندگان  و نیز طراحان هنری ) با طراحی یک آهنگ و طرح گرافیکی جدید و عموم جامعه نیز با لایک و بازنشر و حضور فیزکی . چیزی که اینجا پررنگ می شود احساس کاذبی از مشارکت اجتماعی است ،  اما این مشارکتِ در موج های زودگذر، در نهایت منجر به پیشرفت جامعه نمی شود .


البته این موضوع هنوز به کل جامعه تسری پیدا نکرده اما به صورت بالقوه، سرایت این وابستگی به هیجان در جمعیت حداقل 20 میلیونی مردم ایران می تواند منجر به اتفاقات نا خوشایندی نیز شود . کمترین بازخورد آن هجوم کاربران ایرانی به صفحات افراد معروف در فضای مجازی(مانند افراد سیاسی، ورزشی ، خواننده ها و بازیگران)  برای تخلیه آن است و خطرناکترین آن می تواند بروز هیجانات کاذب سیاسی در نزدیکی انتخابات و تخلیه آن در فضای حقیقی آن هم در سطح وسیع (نه فقط در تهران) باشد .  
روانشناسان غربی سالهاست در رابطه با وجود یک انگیختگی ثابت در اثر استفاده مدام از فضای مجازی در نسل جدید هشدار داده اند . اتفاقی که ممکن است طیف وسیعی از کاربران ایرانی خصوصا جوانان به آن دچار شوند . به همین دلیل ضروری است نهادهای دولتی در خصوص ساماندهی شبکه های اجتماعی و نهادهای اجتماعی و فرهنگی در خصوص آموزش کاربران هرچه زودتر ورود کنند.

  • چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵,
  • حاجی هاشمی