مجاز زی

درباره زندگی در فضای مجازی

مجاز زی

درباره زندگی در فضای مجازی

مشاغلی که به واسطه فضای مجازی ایجاد شده یا توسعه پیدا کرده اند در سه دسته قابل ارزیابی هستند . دسته اول مشاغلی اند که پیش از این وجود نداشتند مانند برنامه نویسی ، دسته دوم مشاغلی هستند که به واسطه فضای مجازی توسعه پیدا کرده اند مانند طراحی گرافیکی یا سفارش آنلاین غذا ، و دسته سوم مشاغلی اند که به واسطه فضای مجازی از بین رفته اند و نوع جدیدی از آن ایجاد شده اند مانند تاکسی و آژانس که تاکسی های اینترنتی جای آن ها را گرفته اند .

تا اینجای مسئله همه چیز روشن است . اما در این میان برخی از این مشاغل هستند که به صورت Job On Demand فعالیت می کنند . یعنی شما هر لحظه که اراده کنید می توانید سرکار حاضر شوید ، درآمدی کسب کنید و دوباره از شغل خود خارج شوید . این مسئله در رابطه با مشاغل حرفه ای که باعث رشد علمی و تجربی فرد می شود کمتر می تواند مشکل ایجاد کند . یعنی فردی می تواند برنامه نویسی را برای گروه های مختلفی انجام دهد و تجربه کسب کند و در حرفه خود رشد کند . گرچه تا همینجا نیز این نوع از کار می تواند سبک زندگی جامعه را تغییر دهد . این نوع از کار ارتباط قوی با "زندگی در لحظه" دارد. محور و اصالت در این نوع زندگی ، لذت است . کار تا جایی که لذت امروز مرا تامین کند معنی دارد . در این مدل من قرار نیست برای ارتقاء جامعه خدمتی انجام دهم. ولی خب باز تا اینجای کار همه چیز روشن و جالب است .

اما وقتی به مشاغل خدماتی می رسیم اوضاع کمی فرق می کند . در این بخش ، فرد حتی برای خودش نیز مسیر پیشرفت متصور نیست . یعنی فرد در اختیار رشد جامعه و خویش قرار نمی گیرد . اپلیکیشن هایی مانند اسنپ (هر چند که وجود سرویس های داخلی و ایرانی تاکسی اینترنتی بسیار لازم است) این نوع از سبک زندگی را ترویج می کنند.

چندی پیش رسانه های غربی تحلیلی از سیاست دولت آقای روحانی در رابطه با توسعه تاکسی اینترنتی ها برای پر کردن خلاء بیکاری برای جوانان تحصیل کرده مطالبی منتشر کرده بودند. طی سال های اخیر مقامات دولتی خصوصا ریاست جمهور بارها از اشتغالزایی چندصد هزار نفره خصوصا به واسطه توسعه چنین نرم افزارهایی ابراز خشنودی کرده اند . اما باید بدانیم هرچند دولت به وسیله اجازه فعالیت به چنین سرویس هایی توانست به صورت موقت برخی از نقاط ضعف در اشتغالزایی کشور را پر کند اما این درد با تسکین موقت و قرص هایی که عوارض شدیدی دارند قابل درمان نیست.

مکرر اتفاق افتاده که با رانندگان اسنپی صحبت کردم که مشاغل حرفه ای را به بهانه حفظ شان و نشنیدن حرف زور رئیس و راحتی و... رها کرده اند و به سمت رانندگی روی آورده اند . گرچه راننده بودن فی نفسه ایرادی ندارد اما شیفت کردن بخش مهمی از مشاغل به سمت تاکسی اینترنتی به بهانه درآمد لحظه ای مناسب، آینده خوبی برای اقتصاد کشور رقم نخواهد زد . اینکه جوانان پر انرژی تحصیل کرده با وضع زندگی متوسط و ماشین ها نو ، جذب یک شغل خدماتی جذاب و به روز شوند ، ظاهری زیبا ولی عاقبتی خسته کننده و تاریک متصور خواهد کرد .

در رابطه با نوع فعالیت این اپلیکیشن ها حرف زیاد است که برای وقت دیگری می گذارم مواردی مانند اصالت سود برای مدیریت شرکت ، نه رانندگان و نیز پایین کشیدن کمیسیون رانندگان طی یک دوره رشد برخلاف آژانس ها که سود اصلی متعلق به راننده است، عدم تعهد به مسافران در زمان های شلوغ تنها به دلیل سود کم،  فرایند معرفی افراد ناشناس به یکدیگر و آشنایی لحظه ای (که عامل سرعت گرفتن برخی از آسیب های اجتماعی است)  برعکس آژانس ها که به دلیل مستقر بودن در محله باعث می شدند مسافران و رانندگان در سطحی از شناخت از یکدیگر قرار داشته باشند و زمینه برخی آسیب ها گرفته شود و...

اسنپ سرویسی است که سالها به اسم تاکسی یاب فعالیت می کرده ولی تا قبل از اقبال دولت توان توسعه نداشته است اما به یک باره طی دو سال توانست 60 برابر رشد کند.

شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها برای فعالیت خود مدل های درآمدی مختلفی را انتخاب می کنند . بعضی از آنها از محل فروش اطلاعات کاربران درآمد کسب می کنند .  در این مدل ، مدیر شبکه اجتماعی با توجه به تحرک من و شما درون شبکه متوجه می شود که ما به چه چیزهایی نیاز داریم . او چیزهایی را که ما به آن نیاز داریم نشانمان می دهد اما چیزهایی مربوط به برندهایی که از آنها پول گرفته باشد . در واقع او نیازهای ما را به شرکت های تجاری می فروشد و از این طریق درآمدزایی می کند . به عنوان مثال درآمد اصلی فیس بوک از این راه است . فیس بوک از راه تبلیغات درآمد کسب می کند و چند درصدی هم از محل پرداخت ها درآمد دارد .  تقریبا تمام شبکه های اجتماعی غربی مدل کسب و کارشان را بر اساس تبلیغات و فروش اطلاعات مردم گذاشته اند. گرچه این اتفاق خوشایند مردم نیست و برخی از شبکه های اجتماعی دیگر خصوصا در کشورهای غربی، به مردم اطمینان داده اند که مانند فیس بوک، از اطلاعاتشان سوء استفاده نمی کنند و از این طریق توانسته اند مخاطبان زیادی پیدا کنند.

اما بعضی از شبکه های اجتماعی (که عمدتا شرقی هم هستند) برعکس این عمل کرده اند . بیشترین سود این شبکه ها (مانند وی چت) از محل پرداخت است، نه تبلیغات . این شبکه ها سود خود را از پرداخت صورتحساب، سفارش کالاها و خدمات، انتقال پول به سایر کاربران و پرداخت در فروشگاه ها دریافت می کنند. جالب است که با وجود تفاوت منبع درآمد این شبکه ها، به نسبت کاربرانشان، از نظر درآمدی چیزی از بقیه کمتر نداشته و حتی طی سالهای اخیر رشد درآمدشان بیشتر از فیس بوک نیز بوده است . 

 مدلی که در ایران توسط بخش خصوصی پیاده سازی شده نیز مشابه همین است و البته بهتر از آن. شبکه های اجتماعی داخلی هم اکنون از فروش اطلاعات کاربران درآمدزایی نمی کنند. برخی از شرکت هایی که در ایران اقدام به راه اندازی شبکه اجتماعی کرده اند برای درآمد زایی به سراغ برخی بانک های کشور رفته اند (مانند پیام رسان بله) و سازوکار ایجاد امکان پرداخت ریالی مستقیم درون شبکه اجتماعی را در دستور کارشان قرار داده اند . چیزی که می تواند به رونق کسب و کارها ، درآمدزایی برای پیام رسان و نیز سودرسانی به بانک شود. این مدل برای تمامی شبکه های اجتماعی ایرانی پیشنهاد می شود و باید بقیه مدیران شبکه های اجتماعی داخلی نیز به آن فکر کنند. البته این بدان معنا نیست که بانکها باید این شبکه ها را در اختیار خود بگیرند بلکه دولت و بانک مرکزی می بایست زمینه اتصال پیام رسان های داخلی به خدمات بانکی را فراهم آورند تا مردم از منفعت آن بهره مند گردند.

این یعنی صیانت از اطلاعات مردم ، چرا که اگر درآمد سرویس به اطلاعات خصوصی مردم وابسته شود زمینه هر نوع استعماری ایجاد می شود . در واقع وقتی از یک شبکه اجتماعی ایرانی استفاده می کنیم یا وقتی آن را نصب می کنیم و از ما دسترسی هایی مانند دسترسی به پیامک و دوربین درخواست می کند می توان مطمئن بود که  این دسترسی ها فقط برای ارسال پیامک تایید و ارسال عکس از دوربین به دوستانمان و ... است، اما وقتی یک شبکه اجتماعی خارجی خصوصا غربی را نصب می کنیم و از خدمات آن استفاده می کنیم باید احتمال بدهیم که اطلاعاتمان برای فروش به شرکت های تجاری نیز ارسال خواهد شد.

طبق اعلام مدیر تلگرام ، این شبکه اجتماعی به زودی مجهز به فناوری بلاک چین خواهد شد. تلگرام از این فناوری برای ارائه ارزهای مجازی و نیز مقابله با فیلترینگ استفاده خواهد کرد . تلگرام قصد دارد تا چند ماه دیگر ارز مجازی "گرام" را عرضه کند. پیش بینی شده عرضه خصوصی و عمومی این پول مجازی می تواند تا چند میلیارد دلار سرمایه گذاری جذب کند . این یعنی در روز اول عرضه عمومی گرام ، می تواند چند هزار میلیارد تومان ارز از کشور خارج شود و البته بعد از عرضه اولیه ارزش گرام روز به روز افزایش پیدا خواهد کرد .

در واقع به محض اینکه تلگرام ارز مجازی خود را عرضه کند ، بخش مهمی از تبادلات مالی کشور به یک عدد مجازی به نام "گرام" در تلگرام منتقل خواهد شد و کم کم دولت ابزار حاکمیت خود را در خصوص بازار مالی کشور از دست خواهد داد. در واقع عددهای چند ده هزاری و چند صدهزاری که رئیس جمهور و مسئولان کشور از تعداد اشتغالزایی که به واسطه تلگرام در کشور ایجاد شده اعلام کرده اند ، تبدیل به سیاه چاله ای خواهد شد که ضد اشتغالزایی کشور عمل خواهد کرد .

از این به بعد هر تراکنشی که در این بازار انجام می شود کشور را به یک بازار خارجی وابسته تر خواهد کرد. بازار خارجی که مدیر آن ، حاکمیت ایران را به رسمیت نشناخته و حتی در برهه ای (دیماه امسال) برای براندازی آن تلاش علنی کرده است.

هر ثانیه تعلل برای ساماندهی  تلگرام و گرام   و جایگزین کردن شبکه های  اجتماعی مجازی داخی و نیز ارزهای مجازی مورد تایید ، می تواند چندین میلیارد تومان ضرر برای کشور به همراه داشته باشد.

آیت الله جوادی آملی: کسی که بیگانه را راه می دهد دیوث سیاسی است بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست.

از این پس کانال مجاز زی در پیام رسان های خارجی فعالیت نخواهد کرد

کانال مجاز-زی در پیام رسان سروش

یک سال قبل در یادداشتی(دولتِ وب2 ) به این نکته اشاره کردم که تجمعاتی که به وسیله تلگرام حول موضوعات فرهنگی اجتماعی در استان های مختلف کشور برگزار می شود تلاش ضدانقلاب و مقدمه ای برای شناسایی لیدرها و پایگاه های خود میان مردم، برای روز مباداست. تجمع اصفهانی ها در اعتراض به اسید‌پاشی‌، تجمع مردم شهرهای تبریز، ارومیه و اردبیل در اعتراض به برنامه تلویزیونی فیتیله، تجمع مردم شیراز در مقبره کوروش ، تجمع برای سالگرد مرتضی پاشایی در تهران و آبادان نمونه هایی از آن است که طی چند سال اخیر بر بستر تلگرام ایجاد و سازماندهی شد.

اما چند ماهی است که تجمعات فرهنگی، جای خود را به تجمعات با مبادی اقتصادی داده بود . و البته این فضا بهترین فرصت را برای دشمن جهت سوء استفاده سیاسی فراهم کرد. برای حل این مسئله ، علاوه بر رفع مبادی اقتصادی این تجمعات، دولت باید به فکر حل مبادی سیاسی آن نیز باشد. البته برخورد های مقطعی با این موضوع ره به جایی نمی برد .

فتنه 88 حاصل 4 سال بمباران خبری در روزنامه ها و سایت ها علیه دولت وقت بود و خردادماه 88 میوه آن چیده شد، گرچه به دلیل محدود بودن کاربران فیس بوک دامنه این فتنه گسترده نشد . طی 4 سال گذشته صدها کانال و هزاران گروه ضدانقلاب با اعضای چند صد هزار نفری (با پول کثیف عربستان و آمریکا و رژیم صهیونیستی)، مشغول بمباران خبری در سراسر کشور در شهرهای بزرگ و کوچک، علیه نظام بوده اند و دولت با فیلترینگ موقف تلگرام تنها می تواند جلوی برخی از هماهنگی ها را گرفته و به صورت موقت برخی از بنگاه های دروغ پراکنی را متوقف کند. آمدنیوز یکی از صدها کانال ضدانقلاب بود که با التماس وزیر بسته شد و دوباره با پشتیبانی مدیرعامل تگرام فعالیت خود را شروع کرد و البته شورای عالی امنیت ملی با مسدود کردن تلگرام به درستی جلوی ادامه این حقارت را گرفت.

مدیرعامل تلگرام با بیانیه یکشنبه خود و اشاره مستقیم به دشمنی با ایران و تلاش جهت تقویت مخالفان نظام، موضع خود را مشخص کرد . حال باید دید مسئولان جمهوری اسلامی ایران در ادامه این راه با این شبکه اجتماعی و مدیرعامل آن که سابقه ایجاد آشوب در اوکراین را هم در کارنامه خود دارد چطور برخورد می کنند. آیا دوباره به دفاع تمام قد از او ادامه خواهند داد؟

چندی است برخی از مسئولان کشور با رصد کانال های تلگرامی و اعلام آمار و ارقام از این کانال ها به ارائه تحلیل از وضعیت فعالیت کاربران آن می پردازند. بر این اساس، میزان استفاده مردم از مطالب دینی و ضد دینی، اخلاقی و غیر اخلاقی ، اقتصادی ، سیاسی و ... حتی میزان اشتغالزایی این شبکه اجتماعی نیز تخمین زده شده و برای مسئولان در رده های مختلف معیار تصمیم گیری ایجاد می کنند.

شبکه اجتماعی یک ابزار برمبنای WEb2 است . در وب1 ارتباطات یکطرفه از سوی فرستنده به گیرنده انجام می شود. در وب2 ارتباطات دوطرفه بین فرستنده و گیرنده انجام می شود. این الفبای مورد نیاز برای مواجهه با شبکه های اجتماعی است...

پایه اصلی یک شبکه اجتماعی بخش وب دو آن است که در واقع قسمت زیر آب یک کوه عظیم و در واقع معدن بزرگی از اطلاعات حیاتی از جامعه است که فقط توسط مدیران شبکه قابل دسترسی است . امروزه فیس بوک با ارائه دسترسی به برخی شرکت های PR به این معدن حیاتی توانسته چرخه اقتصادی عظیمی برای خود طراحی کند که تقریبا تمام ارزش مالی فیس بوک به آن وابسته است .

در واقع بخش اندکی از تعاملات اجتماعی مردم در قسمت آشکار شبکه های اجتماعی انجام می شود و بیش از 80 درصد اطلاعات شبکه های اجتماعی در بخش نهان آن است . یک پژوهش علمی که در سال 2011 انجام شده نشان می دهد کاربران شبکه های اجتماعی علاقه ای به انتشار عمومی اطلاعات خود ندارند و مطالبشان را بیشتر با دوستان و نیز دوستانِ دوستانشان به اشتراک می گذارند . این مطالعه با مقایسه اطلاعات سال 2009 و 2011 نشان می دهد کاربران به محدود کردن دایره انتشار اطلاعاتشان علاقه بیشتری پیدا کرده اند. 

تگرام یک شبکه اجتماعی است که بخش کانال های آن از نوع وب یک، و بخش گروه های عمومی و خصوصی و نیز چت های دوطرفه در آن از نوع وب دو است . هم اکنون مسئولان کشور با مشغول شدن به قسمت وب یکی و آشکار و بیرون از آب این کوه اطلاعاتی، تحلیل های سطحی ارائه داده و تصمیم گیری های حیاتی برای کشور انجام می دهند .

ارائه اطلاعات غلط یا ناقص باعث ایجاد خطای محاسباتی می شود که می تواند آینده کشور را با خطر مواجه کند.

امروز در کشورهای غربی جمعه سیاه است . جمعه سیاه اصطلاحی است که در برخی از کشورها رایج شده  و منظور از آن چند روز پایانی ماه نوامبر است . زمانی که مردم برای آغاز سال جدید آماده می شوند . در این روز ها برخی فروشگاه ها و برند ها تخفیفات زیادی برای محصولات خود قرار می دهند و در چند سال اخیر هجوم مردم آمریکا برای خرید این محصولات و درگیری آنها با یکدیگر مورد توجه مردم دنیا قرار گرفته است . این حراجی ها طی سالهای گذشته ده ها کشته و زخمی برجای گذاشته است .
طی یک دهه گذشته ،تخفیف آخر سال، باعث شد که شرکت های بزرگ و نیز برخی خرده فروشان در آمریکا درآمد زیادی کسب کنند اما  در سال 2013 آمارها نشان داد این روند رشد صعودی ندارد لذا فروشگاه ها، سعی کردند فروش اینترنتی خود را افزایش دهند و روزی به نام "دوشنبه آنلاین" به روزهای تخفیف دار آخر سال اضافه شد . این امر باعث شد درآمد شرکت ها و فروشگاه ها در روزهای آخر سال افزایش بیشتری پیدا کند. در سال 2015 افرادی که در آمریکا در روزهای تخفیف دار آخر نوامبر به صورت اینترنتی خرید می کردند از میزان افرادی که به صورت حضور فیزیکی از فروشگاه ها خرید می کردند بیشتر شد . در واقع فضای مجازی توانست موج خرید های آخر سال را افزایش دهد .
طی سالهای اخیر کشورهای مختلف دنیا خصوصا از طریق آنلاین به این موج پیوسته اند .این موج امسال در ایران با تبلیغات سایت بامیلو نمود پیدا کرده است . سایت اینترنتی بامیلو که توسط سرمایه گذاران خارجی در ایران راه اندازی شده امسال با عنوان "حراجمعه" بزرگترین حراجی سال (امروز 3آذر) ، شعبه ای از جمعه سیاه آمریکایی را به راه انداخت . پس از آن سایت های دیگر مانند دیجی کالا با عناوینی مانند "جمعه به خرید" سعی کردند از این قافله عقب نمانند . البته این موج به برخی فروشگاه های بزرگ و هایپرمارکت های تهران نیز کشیده شد .

نفس ایجاد چنین حراجی هایی که انسان قرن جدید را با حرص و ولع به سمت خرید کالاهایی که اغلب به آنها نیاز ندارد می کشاند جای بحث و بررسی دارد . جدای از این بحث ها ، اما سوال اینجاست که جمعه سیاهی که حراج آخرسال در اروپا و آمریکاست ، وسط پاییز در ایران چه می کند ؟ آمارها نشان می دهد بیشترین کالاهای خریداری شده در این حراجی ها (چه در ایران و چه در کشورهای غربی) اغلب اجناس الکترونیکی مانند گوشی و لپ تاپ و تلویزیون است . پس در واقع بیشترین کالایی که در جمعه سیاه ایرانی فروش می رود ، خارجی است . در واقع هماهنگی برگزاری حراجی آخرسال غربی با حراجی وسط سال در ایران می تواند به این دلیل باشد که فروشندگان و در راس آنها بامیلو به جای توجه به نیاز مردم ، به فکر هماهنگی با شرکت های خارجی و فروش بیشتر محصولات آنها هستند . چرا که اگر بزرگترین حراجی بامیلو ، آخر سال شمسی برگزار شود ، امکان هماهنگی با برندهای بزرگ دنیا جهت دریافت تخفیف های بزرگ میسر نمی شود . در واقع اگر این حراجی ، برای پر کردن جیب شرکت های  خارجی است، چرا فروشگاه های آنلاین دیگر ایرانی و هایپرمارکت های تهران در این سیاهچاله جهانی افتاده اند. پیش از این فروشگاه ها در سراسر ایران بزرگترین حراجی های خود را آخر تابستان و آخر زمستان برگزار می کردند اما ممکن است سالهای آینده فضای مجازی این روندها را تغییر دهد .

درون یکی از کشورهای فرضی در دنیا شهری است که قوانین عجیبی وجود دارد . این شهر یک شهردار دارد که از یک کشور دیگر منصوب می شود. تقریبا نیمی از مردم این کشور فرضی کم کم به این شهر کوچ کرده اند. در این شهر انواع جرم ( همجسنبازی، تجاوز به کودکان، ترویج افسردگی و خودکشی ، عرفان های دروغین، فروش مواد مخدر، ارتباط گیری برای انجام اعمال تروریسی) آزاد است فقط اگر کسی جرمی را دید می تواند سریع آن را گزارش کند و شهردار بلافاصله پس از رسیدن گزارش، تیمی را به محل وقوع جرم ارسال می کند تا محل وقوع را با نوار رنگی مخصوصی مسدود کنند تا کسی وارد آن نشود . البته مجرم می تواند به محله ای دیگر برود و جرمش را ادامه دهد .
این شهر البته برای شناسایی و دستگیری مجرمین پلیس دارد اما شهرداری نقشه کاملی از خیابانها و معابر شهری که طراحی کرده در اختیار پلیس قرار نداده است . همچنین هیچ اطلاعاتی از شهروندان و زیرساخت های این شهر در دسترس وزارتخانه ها و استانداری قرار ندارد . لذا پلیس برای شناسایی و دستگیری مجرمین ، موتور سوارانی به خیابان ها می فرستد تا به صورت شانسی بتوانند آسیب دیده ها یا مجرمین را پیدا کنند.
استاندار می گوید ما باید به مردم آگاهی دهیم تا خودشان مراقب مجرمین و جنایات باشند . استاندار همچنین گفته که اجازه نمی دهد فرزندانش به خیابان بیایند وآنها را در خانه حبس کرده است . در واقع او به مردم پیشنهاد می کند در خانه محبوس شوند و البته اگر می خواهند آزاد باشند و آزادانه زندگی کنند باید خودشان حواسشان به مجرمین باشد تا آنها را از بین نبرند .
شهرداری البته همه چیز را جرم نمی داند و برای نوار کشیدن محل جرم، به هر جایی مامور نمی فرستد. شهردار می گوید خودش قانونی نوشته و طبق آن عمل می کند و به حرف هیچ کس حتی استاندار هم توجه نمی کند . به عنوان مثال شهردار خود را در برابر مجرمین سیاسی و دینی و حتی قاچاقچیان و بی حیایی نیز مسئول نمی داند.
گرچه مردم شهر معتقدند شهردار (هرچند که از خارج از کشور منصوب شده باشد) فقط مامور طراحی زیرساخت های شهر است و باید طبق قوانین که مسئولان کشور وضع کرده اند عمل کند اما شهردار ذره ای این به این حرف ها توجه نمی کند و البته استاندار هم کوتاه آمده است.
شهرداری هیچگونه قانون پیشگیرانه ای برای جلوگیری از وقوع جرم را نیز قبول نمی کند ، به عنوان مثال قبول نمی کند خیابان ها خط کشی داشته باشد و سر چهارراه ها چراغ راهنمایی رانندگی قرار گیرد . میگوید وقتی تصادف شد آن وقت رسیدگی می کنیم. شهرداری قبول ندارد که افراد بتوانند با خانواده خود در یک خانه قرار گیرند  هر نفر باید در یک خانه جداگانه زندگی کند حتی کودکان و نوجوانان نیز باید از پدر ومادر خود جدا زندگی کنند و زن و شوهر هر کدام خانه ای مستقل داشته باشند. افراد می توانند با ماسک وارد خیابان شوند و یا حتی خود را به جای شخص دیگری جا بزنند.  
در این شهر همه چیز آزاد است و هر کس می تواند در هر نقطه ای از شهر هر کاری می خواهد انجام دهد . ممکن است دختر یا پسری از کوچه ای رد شوند و در کوچه بعدی یکدفعه عده ای را ببینند که وسط خیابان در حال انجام اعمال شنیع هستند ، و البته ممکن است کسی، چند دقیقه قبل، این صحنه را دیده باشد و به شهردار گزارش داده باشد و شاید هم شهرداری ماموران خود را برای نوار قرمز کشیدن به این نقطه بفرستد و البته این افراد برای انجام اعمال خود به خیابان کناری خواهند رفت.  البته این تمام ماجرا نیست . شهرداری تمام زندگی مردم را زیرنظر دارد و تمامی تحرکات را به یک کشور خارجی گزارش می دهد . کشوری که سالهاست با این شهر و مردم آن دشمنی دارد .

تصویری از یکی از خیابان های شهر فرضی! که عده ای جوان درباره روش های شکست قبح یکی از موضوعات غیراخلاقی در خانواده تبادل نظر می کنند

طبق آمار منتشر شده درباره 500 شرکت برتر بورس آمریکا، این شرکت ها، بیش از 30 درصد درآمد خود را  خارج از مرزهای آمریکا کسب می کنند ، و در این میان، شرکت های آی تی بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده اند به طوریکه 60 درصد درآمدشان از خارج از آمریکا تامین می شود و تنها 40درصد فروش آنها در خاک آمریکاست . نکته جالب دیگر این است که در میان شرکت هایی که درصد بالایی از پول خود را خارج از مرزهای آمریکا نگهداری می کنند نیز بیشتر نام همین شرکت های آی تی به چشم می خورد .

این یعنی غول های اینترنتی آمریکا با دو تهدید جدی مواجه هستند . یکی اینکه برای درآمدزایی به شدت وابسته به خارج از آمریکا هستند و اگر کشوری آنها را تحریم کند حاضر می شوند هر شرطی را قبول کنند (مثلا گوگل برای دریافت مجوز فعالیت در کشورهای مختلف شروط زیادی را قبول کرده است) چرا که سرمایه معنوی آنها یعنی کاربرانشان بیرون از مرزهای آمریکا هستند، و دوم اینکه کشورهایی که سرمایه مادی این شرکت ها را نگه می دارند می توانند اقدامات مختلفی انجام داده و این شرکت ها را به دردسر بیاندازند.

این موضوع امروز به ادبیات دیپلماسی آی تی دنیا تبدیل شده و کشورها، شروط مختلفی را برای یک نرم افزار خارجی تعیین می کنند از قبیل انتقال سرور به داخل خاک کشور، دریافت مالیات ، رعایت قوانین کشور خصوصا قوانین فرهنگی و نظام های رده بندی سنی و محتوایی و... . این موضوع باعث شده شرکت هایی مانند اپل و گوگل ذلیل ترین شرکت ها در قرارداد ها باشند ، به طوریکه هم اکنون گوگل به 40 کشور دنیا مالیات می دهد . در مورد جالب دیگر ، اپل در دفترچه راهنمای خود که برای شرکت های تولید کننده نرم افزار تدوین کرده اشاره کرده که اگر می خواهید از خدمات اپل در عربستان بهره مند شوید باید برخی معیارهای فرهنگی این کشور را رعایت کنید وگرنه از اپ استور حذف می شوید.
حال تصور کنید کشوری مانند ایران مصرف کننده عمده یک نرم افزار خارجی باشد ، در این صورت مدیران این نرم افزار حاضر خواهند بود هر شرطی را برای فعالیت در ایران قبول کنند . چنانچه امروز مصرف کننده اصلی تلگرام ، ایران است  . در این صورت مقامات ایرانی بیشترین فرصت را برای امتیاز گیری از تلگرام در اختیار خواهند داشت . اما اتفاقی که امروز افتاده دقیقا برعکس است! ایران دیپلماسی تحقیر و التماس را در برابر تلگرام پیش کشیده و تلگرام کمترین امتیازی نیز به ایران نداده است .
همین رویکرد مقامات ایران در دولت یازدهم بود که نگاه شرکت های خارجی را به ایران عوض کرد و باعث شد این شرکت ها با مشاهده تداوم این رویکرد در دولت دوازدهم ، هنوز یک ماه از معرفی وزیرجدید ارتباطات نگذشته ، گستاخ شوند و ایران را پشت سر هم در فضای مجازی تحریم کنند .
وزیر جدید، در اینستاگرام خود، در کنار تصاویری از اسامی شهدای مدافع حرم و ائمه اطهار(ص)، به صورت مداوم، اسم نرم افزارهای خارجی مانند تلگرام ، گوگل، یوتیوب، بلاگ اسپات ، ولو، بیلزارد، و... را می آورد و قول می دهد این سایت ها را رفع فیلتر کرده یا برای فعالیتشان در ایران و افزایش سرعتشان تلاش کند، حتی با وزیر خارجه نیز برای این اقدام وارد تعامل شده است. شاید این حرکات کارکرد داخلی داشته باشد اما در بعد جهانی، شرکت های خارجی وقتی مشاهده می کنند هیچ عزمی برای حمایت از نرم افزارهای بومی در کشور نیست و وزرای مربوط و نامربوطِ به موضوع، برای باز شدن بی قید و شرط بازار خارجی ها در کشور، دست از پا نمی شناسند ، پر رو می شوند و به جای اینکه ما آنها را تحریم کنیم و پای میز مذاکره بکشانیم ، آنها ما را تحریم می کنند!
عملکرد یکماهه وزیر باعث شد طی هفته های اخیر مجموعه هایی مانند جی اس ام و حتی شرکت هایی مانند گوگل و اپل، تولید کنندگان ایرانی را تحریم کنند و نرم افزارهای ایرانی را از سایت خود حذف کنند ، جالب اینجاست که این شرکت ها، بازار مصرفشان در ایران را محدود نکردند و فقط سراغ تحریم تولید کنندگان ایرانی رفتند تا صادرات ایران را مختل کنند، البته وزیر ارتباطات گفته برای حل این مشکل مذاکره خواهد کرد، اما باید ببینیم در این مذاکره خبری از امتیاز گیری خواهد بود یا اینکه باز دیپلماسی تحقیر پس از صنعت هسته ای این بار در فضای مجازی رخ خواهد داد.
گرچه حالا پس از این وقایع وزیر ارتباطات اپل را تهدید به تحریم کرده و گفته اگر اپل در اپ استور خود ایران را تحریم کند، ایران نیز بازار 4 میلیارد دلاری فروش گوشی های او در ایران را محدود می کند. امیدواریم این عبرت های یک ماهه برای چهارسال کافی باشد و مسئولان ، حداقل مدلهای مذاکره ای که چین و کره و ژاپن و روسیه و آلمان و... در پیش گرفته اند را کمی مطالعه کنند و البته مدل های مذاکره بومی که متناسب با شرایط و بازار ایران باشد را طراحی کنند.

چارچوب امنیت ملی ایالات متحده آمریکا اقتضا می کند که برای حفظ امنیت سیاسی این کشور، فرهنگ و اقتصاد و حتی سیستم های دفاعی را نیز قربانی خودش کند. اگر در جایی از دنیا دیدید حتی یک گروه موافق ایالات متحده با دستور آمریکا از هم پاشید نباید تعجب کنید چون امنیت ملی آمریکا باید حفظ می شد. در این سیستم نه تنها حریم خصوصی مردم آمریکا بلکه حریم خصوصی همه مردم دنیا قابل دریده شدن است چون امنیت ملی آمریکا نباید خدشه دار شود . اگر پلیس یک مادرباردار را در خیابان با مشت و لگد از پای درآورد جای نگرانی نیست چون امنیت ملی آمریکا را تهدید کرده بود. اگر اسلحه آزاد می شود ، همجنسگرایی رسمی می شود ، جنگ های بیولوژیکی مجاز می شود ، بمب هسته ای ساخته می شود ، همه اینها در پارادایم فکری که آمریکا برای شهروندانش ساخته مجاز تلقی خواهد شد چون امنیت ملی آمریکا را تامین خواهد کرد !  

این چارچوب فکری قانون کلی دارد : «همه چیز را آزاد بگذار ، من دارم رصدش می کنم ، اگر امنیت ملی را به خطر انداخت جلویش را می گیرم !»  اگر این چارچوب فکری سیاست اصلی یک کشور شد آنوقت سیستم های فرهنگی ، اقتصادی ، مذهبی ، نظامی و... را قربانی خودش می کند .

این سیستم برای شناخت تهدیدها محتاج رصد کردن آنهاست و برای رصد کردن هم نیازمند آزاد گذاشتن آن ، و به همین دلیل جریان های ضد و برخلاف دولت را آزاد می گذارد...  تا لحظه ای که علیه امنیت ملی اقدامی کنند. در این مدل ، برخی از جریان های ضد کم کم رشد می کنند و به رسمیت می رسند ... آنها تعهدی نانوشته داده اند که هرکاری می خواهند بکنند اما امنیت ملی را به خطر نیاندازند . در این سیستم همجنسبازان گروه های رسمی شکل خواهند داد اما هیچگاه علیه حکومت اقدامی نخواهند کرد ، شیطان پرستان نیز ، گروه های ضد دین نیز ، اما این سیستم به سمت استحاله مداوم پیش می رود ... گروه های ضد، بدون اقدام علیه امنیت ملی رشد می کنند اما مانند موریانه ای ، جای جای هسته اصلی حکومت را می خورند ... آن وقت این حکومت از درون پوک می شود ...درست مانند آمریکا ... آنوقت این حکومت است که برای حفظ امنیت ملی اش به گروه های ضد خوراک خواهد داد و آنها را به رسمیت می شناسد و به خواسته هایشان تن می دهد .

در ابتدا این گروه های ضد بودند که تعهد می دادند اما در آخر کار، این حکومت است که برای بقایش به این گروه ها تعهد خواهد داد ... آنوقت این حکومت تبدیل به حکومت طاغوت می شود که در خدمت شیطان قرار می گیرد.